طنین طنین ، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 23 روز سن داره

طنین بلا

بدون عنوان

1393/2/23 19:01
نویسنده : مامان ندا
434 بازدید
اشتراک گذاری

عسل مامان...

اردیبهشت هم داره کم کم تموم میشه . اونقدر کارهات و حرفات با نمک شده که نمیدونم کدوم رو بگم اما همینقدر بدون که حسابی بلبل زبونی میکنی و با هر کسی که دلت بخواد حرف میزنی و دلش رو بدست میاری طوری که هر کسی که میبینه و با هات صحبت میکنه از تعجب شاخ در میاره .

تو سن 26 ماهگیت تقریبا 15 تا شعر بلدی که کامل میخونی + یک سری شعرهای کوتاه و البته دو تا قصه ( کدوی قل قله زن و شنگول و منگول ) البته اینها به جز کتابهایی هست که خودت داری و مدام خونده میشه ( توسط بنده و البته که شما) و میتونی تا 12 بدون اشتباه بشماری و... کلی کارهای دیگه میشه گفت خیلی خوب و بهتر از هم سن و سالهای خودت پیش میری. منم برای اینکه از هوش شما نهایت استفاده رو ببرم برات بسته کودک نخبه خریدم تا بتونی کلمات رو هم تشخیص بدی البته قبلا با بَن بِن بُن باهم کار کردیم اما این خیلی بهتره امیدوارم که زود یاد بگیری.

 

خانم خوشگل من چند بار سعی کردم که از پوشک بگیرمت اما به مشکل خوردیم اینکه شما وقتی که فراموش میکنی ج..ش رو بگی بعد کلی میشینی گریه میکنی که چرا شلوارم خیس شد اخه یکمی بگی نگی وسواس تمیزی داری و این شده معضل برای من هرچی باهات صحبت میکنم که اشکالی نداره سعی کن بگی دستشویی داری ولی کو گوش شنوا ...خلاصه که فعلا به بن بست خوردیم تا بعد ببینیم چی میشه ..

عزیزم 2/13 تولد مامان ندا بود که یه شب خوب و خوش سه تایی داشتیم و بعد هم دایی بهروز و عمو مجتبی اینا اومدن پیشمون و شبمون بهتر شد ... الهی 120 ساله بشم ( اخه خودم نویسنده هستم کس دیگه ای که بهم نمیگه خندونک)

 

روز 19 /2 خونه مامانی اینا دعوت بودیم خوب بود ولی با امیر حسین نمیساختین باهم کلی دعوا کردین تا بعد اظهر اونجا بودیم ولی خوش گذشت .

بلال خوردن شما دوتا در بالکن (بالاپشتبوم به قول طنین)

اینم چند تا عکس از شمای وروجک

رفته بودیم خونه دایی بهروز داشتی با عروسک بازی میکردی موقع رفتن دیدیم که کفشهاش رو پیش کفشهای من جفت کردی که هر وقت خواست بره بپوشه که کلی بهت خندیدیم

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به طنین بلا می باشد