دندون!!!!
نمیدونم سوم یا چهارم آبان ماه بود که وقتی داشتم باهات بازی میکردم و شما هم ریسه میرفتی از خنده ، یهو دیدم دندونها بالا چهار تایی دارن سر میزنن (عزیز دلم اونقدر صبوری که اصلا من متوجه نمیشم که کی دندون در میاری) اون از دندونای پایین که تو اون شرایط در اوردی و این هم از بالایی ها عسلکم اونقدر دوست دارم که حاضرم برات بمیرم خوشگلم انشالله همشه سالم و با نشاط باشی...
امین
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی