طنین طنین ، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 4 روز سن داره

طنین بلا

اخرین مسافرت تابستان

1392/7/8 17:42
نویسنده : مامان ندا
357 بازدید
اشتراک گذاری

روز های اخر شهریور ماه یعنی درست روز 29 شهریور ماه بود که قرار شد با عمه عفت اینا(عمه کوچیکه بابا نوید) بریم مسافرت .البته قرار بود که جمعیت بیشتری با ما همراه باشن اما هر خانواد بنا به دلایلی نتونست که بیاد اما ما مثل همیشه حاضر و اماده بودیم برای مسافرت.

شهری که قرار بود بریم به نام باغبهادران معروف هست و در نقشه جایی بعد از زرین شهر اصفهان و شهرکرد واقع شدهیول که یک منطقه خوش اب و هوا و کمی هم کوهستانی بشمار میره. جایی که ما رفتیم رو از طرف کار اقا صادق عینک( شوهر عمه عفت ) داده بودند که یک ویلای بسیار بزرگ با تمام امکانات بود که شامل فوتبال دستی ، میز پینگ پونگ و... بود که از یک طرف به رودخانه زاینده رود میرسید و یک طرف هم به یک ده و باغهای پر میوهخوشمزه. توی ویلا هم دست کمی از باغ نداشت اخه هم درخت انگور داشت با میوه های بسیار خوشمزه و شیرین و هم درخت گردو داشت که اونقدر ابدار و شیرین بود که نگو ،البته درخت به هم داشت که نرسیده بود.

ما دو روز توی اون ویلا بودیم و جای اونهایی رو که نبودند خالی کردیم و روز سوم به سمت اصفهان حرکت کردیم و میدان اما اصفهان رو دیدیم لبخند.از عالی قاپو و مسجد شیخ صفی بازدید کردیم اما خانواده ما از دیدن مسجد شیخ لطف الله عقب افتاد اخه طنین اسب های میدان نقش جهان رو ول نمیکرد و اجازه نمیداد که ما بریم داخل مسجد البته کلی هم میترسید از اسبها اما خوشش اومده بود که کالسکه های زیادی با سر و صدا از جلوش رد میشن. بعد از دیدن و کمی هم خرید کردن و خوردن نهار راه اقتادیم به سمت تهران و خدا رو شکر به سلامت رسیدیم به منزل .

توی سفر با اقا صادق و سجا و البته عمه عفت دوست نشدی و فقط با سحر میونه خوبی داشتی ولی جالبه که به اقا صادق میگفتی عمو آدِق و تا جواب میداد سریع عقب نشینی میکردی ولی روز اخر یکم بگی نگی باهاشون دوست شدی اما دیگه فایده نداشت . 



 

 

عکس های رو در ادامه مطلب ببینید حتما

هوای خنک بود و شما هم کمی سرما خورده بودی برای همین لباس گرم پوشیده بودی دخترکم

 

لب زاینده رود

 

اینم عکس انگورهای خوشمزه باغمون

 اینم یه خرچنگ خوشگل که از رودخونه گرفتیم البته خیلی اتفاقی !!!

اقا صادق به همراه بابا نوید و طنین خانم


این عکس موقع خارج شدن از باغ هست که نمای کوچیکی از باغ رو نشون میده البته اصل باغ حیاط پشتی هست

طنین و میدان نقش جهان ( به اصفهان خوش امدی عزیزم)

طنین و دوست خوبش سحر خانم که حسابی تو این سفر زحمت کشید

طنین در مسجد شیخ صفی

در حال استراحت در درگاه مسجد شیخ صفی به همراه پدر

طنین و نمایی از مسجد شیخ لطف الله 



طنین در بالای عالی قاپو (البته دیگه خیلی خسته شده بودی و نشد که عکسهای خوبی بگیرم)

 

 

طنین نازم در حال بای بای کردن با اسبها 

 

مرسی که تا اخر تماشا کردین بای بای

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان روژینا
11 مهر 92 0:57
واااااااای ندا جون چه مسافرت خوبی دلم خواستایشاا... همیشه برید سفر و گردش
الهی قربون این ورو جک بشم که عاشق اسب و کالاسکه شده چه خوب که تو سفر همکاری کرده حالا اگه روژینا بود...



سلام عزیزم توی ایم مسافرت رسما منو ... کرد بخدا اینقدر که نق زد اونجا هم هم از اسبا خوشش میامد و هم میترسید منم مونده بودم چکار کنم.
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به طنین بلا می باشد