طنین طنین ، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 7 روز سن داره

طنین بلا

یک بعد از ظهر خوب

1392/3/13 0:51
نویسنده : مامان ندا
287 بازدید
اشتراک گذاری

یکی دو رو زپیش بعد از ظهر بود که حسابی حوصله ات سر رفته بود و همش به در اشاره میکردی و میگفتی "بابا دَدَ" البته بابا نوید هنوز سر کار بود و من هم کمی کار داشتم اما چون دیدم دیگه نمیتونی خودت رو سرگرم کنی حاضر شدیم و رفتیم تو حیاط خونه البته من تصمیم داشتم ببرمت پارک اما تو حیاط چند تا از بچه های همسایه ها مشغول بازی بودن و تو با دیدن اونها حسابی ذوق کردی بعد از تقریبا یک ساعتی که با اونها مشغول بودی دیگه کم کم داشت دعواتون میشد . اینم چند تا عکس یادگاری از دوستات

از راست : نیایش،طنین بلا، و دوست خوبت ایلیا 

 

ایلیا حسابی مراقبت بود و باهاش میونتون خیلی خوبه.بغل 

و این هم باران خانم بلاچه که به همه زور میگفت اما مامانش همش میگفت بچم مظلومهتعجب

 

اینجا کیف مامان نیایش رو به زور گرفته ( این مظلوم باشه طنین چیه پس؟؟؟؟نیشخند

که بردمت پارک تا کمی هم اونجا بازی کنی ولی خیلی شلوغ بود و بعد از دو یا سه بار سرخوردن به بهانه به به خریدن اوردمت بیرون و بعد هم بابا نوید اومد و با هم اومدیم خونه واونقدر خسته بودی که شب ساعت 9.30 بود که کمی به زور شام خوردی و لالا کردی تا صبح. اوهخواب

اینجا از دستم فرار کردی و میخواستی بری طبقات بالا تر تا سر بخوری به زور گرفتمت و با کمک یه دختر خوب تونستم بیارمت بنشونم تا از سرسره کوچولوها بیای پایین!!!! 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

پويا كوچولو
11 تیر 92 22:50
سلام طنین جون خوبی دخمل؟ چه نازی خانمی ، خانمی دعوا کار خوبی نیست ، اصلا بهت نمیاد اهل دعوا باشی دوستت داریم یه دنیا
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به طنین بلا می باشد