شیرین زبونی خانم خانما
عسلکم دیگه حسابی داری شیرین زبون میشی و میتونی هر چیزی که تو ذهن کوچولوت میگذره رو بفهمونی و با اطرافیانت ارتباط برقرار کنی . وقتی مشغول بازی کردن هستی برای خودت شعر میخونی نمیدونم کدوم یکی از شعرهایی رو که برایت میخونم رو دوست داری و با خودت زمزمه میکنی وقتی من رو میبینی یا یه لبخند قشنگ بهم میزنی و یا اینکه سریع میای بغلم میکنی و لپت رو میاری جلو تا من بوست کنم و نمیدونی که این بوس شیرینترین بوسه تو دنیاس.
هر کس بهت میگه بگو ندا سریع میگی مامامی یعنی مامانی
اگر بگن بگو نوید میگی بابا بی یعنی بابایی
به خاله پگاه میگی بِ دا
بهروز رو بی رو صدا میکنی
یه وقت هایی بابا نوید رو بابا بَبید صدا میکنی
اگر تو خونه جایی گیر منی و یا کارو بخوای انجام بدی و نتونی باز هم منو نِ دا صدا میزنی
اگر خیلی خوشحال باشی میدویی میای و لپ های منو میگشی و نمیدونی قیافت رو چه شکلی میکنی که من مجبور میشم محکم فشارت بدم ماچت کنم
تا چیز بدی مثل سطل زباله رو میبینی سریع میگی اه اه
ولی یه وقتهای که بخوای شیطونی کنی شصت پات رو میکنی دهنت و بلند میگی به به
تاپ تاپ عباسی رو برای خودت میخونی اما خیلی سخته نوشتنش ولی برای ضبط کردم که بزرگ شدی بشنوی صدای نازت رو ولی اولش اینطوری شروع میشه تا تا اباتی...
عینک رو میگی اینَ
عزیزم من هر روز بیشتر عاشقت میشم و بیشتر خدا رو برای داشتنت شکر میکنم.