تعطیلات امسال بابایی همش پیشمون بود و با هم حسابی بهمون خوش گذشت روز دوشنبه و سه شنبه رفتیم خونه مامانی ها تا تورو ببینن، بعد یه شب خونه عمو مجتبی اینا بودیم که خیلی خوب بود و شما بعد از بازی فراوان رفتی لالا کردی و من بقیه شب فقط بهت سرمیزدم. روز چهارشنبه با دوست بابا نوید رفتیم چیتگر و شما با دیدن یک چاله اب کلی ذوق کردی و تمام وقت دور و بر اون چاله بودی البته بگم که اب اونجا از یک پمپ میومد و تمیز بود و خیلی خنک و تو اون هوای گرم خیلی مزه میداد که پاهات رو بذاری توش تا کمی خنک بشی و روز 5 شنبه کلا خونه بودیم و با هم بازی میکردیم که از این بابت هم خوشحال بودی چون بنده خدا بابا نوید تو این تعطیلات اصا از دست شما اسایش نداشت و همه جا دنبال...