گشت و گذار اول تیر ماه
عزیزم ... دخترکم... ناز مامان ما این چند هفته حسابی بد عادت شدیم و اصلا نمیتونیم تو خونه بمونیم و یا اگر هم که خودمون بخوایم که یه روز تعطیل رو تو خونه باشیم بقیه نمیذارن... روز جمعه 03.31 ما تصمیم گرفتیم که خونه باشیم تا اگر شد به کمک بابایی انباری رو تمیز کنیم و یکم به کارهای خونه رسیدگی کنیم که از اونجایی که همه دوست دارن ما درکنارشون باشیم ( شوخی میکنم همه لطف دارن...) بابایی و مامان سادات اینا با خاله بابایی رفته بودن باغ یکی از اقوام که بندگان خدا از زمانی که رفتن اونجا به ما هم زنگ زدن که بریم پیششون اما بابا نوید کار داشت و رفته بود بیرون وقتی هم که اومد ما نهار رو خوردیم و رفتیم باغ . فاصله اش تا خونمون 10 دقیقه هم نمی...
نویسنده :
مامان ندا
0:16