طنین طنین ، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 2 روز سن داره

طنین بلا

محرم 92

1392/9/17 15:21
نویسنده : مامان ندا
265 بازدید
اشتراک گذاری

عزیز دلم ...دختر نازم ... طنین خوشگلم...

محرم همیشه من رو یاد بچه گیم میندازه اخه تا قبل از اینکه با بابا نوید اشنا بشم همیشه محرم ها مخصوصا عاشورا و تاسوعا میرفتیم خونه مامان بزرگ من که چون محله قدیمی زندگی میکنن خیلی شور و هیجانش بیشتر از محله خودمون بود و همیشه هم غذاهای لذیذ نذری که میاوردن براشون که هنوز هم مزش زیر زبونمه رو یادم میاره . پارسال برای اولین بار با بابا نوید رفتیم اونجا و من تمام خاطراتم رو براش تعریف کردم و اولین سالی بود که بابا بزرگم مونده بود تهران ( اخه همیشه میرفت شهرستان ) خیلی خوب بود و تمام خانواده دور هم جمع بودیم .

ولی امسال بدترین خاطره محرم شد برامون اخه اولین سالی بود که بابابزرگ نبود و همچنین مامان بزرگ هم بیمارستان بود و حتی سروش هم نبود که بخواد در خونه رو برامون باز کنه خلاصه که انگار عزیزه دلم تو هم این فضا رو درک کردی اخه خیلی ناراحت بودی و همش سعی در خوشحال کردن ما داشتی . عکس های اصلی پیش خاله پگاست که بعدا برات میزارمشون.

طنین نازم به همراه خاله پگاه


 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به طنین بلا می باشد