تولد تولد...تولد مامان ندا
سلام سلام
اینبار تولد شده اما تولد مامان ندا ...... مامانی تولدت ممممبببببببااااااارک
روز 13 اردیبهشت تولدت مامانی بود و چون ما میخواستیم همه دور هم باشن تولد رو یک روز زودتر گرفتیم و دایی بهروز و زن دایی مهنوش همراه دایی شهروز و البته خاله پگاه و عمو حامد و... پنجشنبه شب اومدن خونمونو جای همگی خالی که کلی خوش گذشت به من که بیشتر از همه چون از بغل دایی بهروز و خاله پگاه جدا نمیشدم و همهجور شیطونی که بلد بودم رو انجام دادم و در اخر هم یک رقص خوشگل برای مامان ندا کردم که پیامدش فشار ها و بوسها بود که بعضی هاش هم درد داشت اما خوب بود.
بابا نوید هم سنگ تموم گذاشته بود و از طرف هر دوتاییمون یه کادوی خوشگل برای مامانی خریده بود و خیلی زیبا هم کادو کرده بود که متاسفانه نشد ازش عکسی بگیریم. مامانی خودش کیک رو درست کرده بود ولی تزیینش خیلی خوب نشد اما خیلی خوشمزه شده بود همه خوششون اومد این هم عکس کیک مامان ندا